شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

در انتظار فردا

پر از لبخند، از آن خواب شیرین چشم وا کردی
نگاه انداختی در آینه خود را صدا کردی

ملیکا! نه، درون آینه نرگس شکوفا شد
خودت را با خودت یک‌بار دیگر آشنا کردی

زدی از قصر بیرون، رفتی و دروازه را بستی
به روی «اَلبَلاءُ لِلوِلا» آغوش وا کردی

در آن صبحی که هرچه بادبان شوق زیارت داشت
دلت را همسفر با کشتی باد صبا کردی

به جای «مُرقُس و مَتّی»* گرفتی انس با «مریم»
از آداب کلیسایی مسیرت را جدا کردی

بهشتی با خودت داری که سامرّای غربت را
برای حضرت خورشید «سُرَّ مَن رَءا» کردی
::
شنیدی قصۀ بعد از خودت را قلب تو لرزید
دعا کردی فرج نزدیک باشد، گریه‌ها کردی

از اینجا داستانت، داستان مادر موساست **
که حتی شعر هم در انتظار دیدن فرداست

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* نام دو انجیل از انجیل‌های چهارگانه
** «السلام علیک یا شبیهة ام موسی» زیارتنامه حضرت نرجس خاتون (علیهاالسلام)