شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

دستان مهربان

خم می‌شوم تا گام‌هایت را ببوسم
بگذار مادر جای پایت را ببوسم

بگذار آن دستان گرم و مهربان را
آن گونه‌های آشنایت را ببوسم

بگذار بوی مهربان چادرت را
سجاده بی‌ادعایت را ببوسم...

بگذار قطره قطره قطره قطره قطره
اشک پس از عطر دعایت را ببوسم

یا اینکه سر بر شانه‌های مهربانت
ذکر قشنگ ربنایت را ببوسم

بگذار مادرجان ببوسم خنده‌ات را
حتی نفس حتی صدایت را ببوسم...

بگذار مادرجان قدم بر چشم‌هایم
تا با نگاهم خاک پایت را ببوسم