شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

سلام همسایه!

کجا شبیه تو آخر کدام همسایه؟
عزیز کوچۀ بالا! سلام همسایه!

دوباره روز من از نو... سلام می‌دهمت
و باز رو به تو با احترام همسایه

همیشه خسته و همواره درد دل دارم
همیشه مرهمی و التیام همسایه

تو مهربانی و لطف تو بوده است مدام
همیشه سایۀ تو مستدام همسایه

کنار تو ولی انگار کاظمینم من
تو ارتباط منی با امام، همسایه

یقین شده‌ست برایم به غیر لطف تو نیست
اگر که شعر شود واژه‌هام همسایه

مرا ببخش برایت نداشتم چیزی
به‌جز همین غزل ناتمام همسایه...