به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه