در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم