توفان و باد و خورشید
بیداد کرد آن سال
گرچه درمانده و خستهام من
دل به مِهر رضا بستهام من
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
آه ای شهر دوستداشتنی
کوچه پس کوچههای عطرآگین
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
من به پابوسی تو آمدهام
شهر گلدستههای رنگارنگ
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم