هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند