هله! ای باد که از سامره راهی شدهای
از همان شهر پر از خاطره راهی شدهای
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
چه خوب، مرگ خریدار زندگانی توست
حیات طیبه تصویر نوجوانی توست
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها