چون که در قبلهگه راز، شب تار آیی
شمع خلوتگه محراب به پندار آیی
خبری میرسد از راه، خبر نزدیک است
آب و آیینه بیارید سحر نزدیک است
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
بعد از آن واقعهٔ سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوختهٔ کربوبلا سهم تو شد