قلم چو کوه دماوند سخت و سنگینبار
ورق کبوتر آتش گرفتهای تبدار
این زن که خاک قم به وجودش معطر است
تکرار آفرینش زهرای اطهر است
امشب که به نام عشق، آغاز شدهست
دنیا پر از آوازۀ اعجاز شدهست
تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها
وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد