ای آسمان رها شده در بیقراریات
خورشید رنگ باخته از شرمساریات
نه مثل سارهای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا
مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت
یکی از همین روزها، ناگهان
تو میآیی از نور، از آسمان
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد