تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را