باید که برای تو سرِ دار بمیرم
یکباره به پایت صد و ده بار بمیرم
آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
مگر اندوه شبهای علی را چاه میفهمد؟
کجا درد دل آیینهها را آه میفهمد؟
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
شهر من قم نیست، اما در حریمش زندهام
در هوای حقحق هر یاکریمش زندهام
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
دست مرا گرفت شبیه برادری
گفتم سلام، گفت سلام معطری