دیدیم میانِ سبزهها رنگ تو را
در جاریِ جویبار، آهنگِ تو را
اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
این ابر پُر از بهار مهمانِ شماست
صبح آمده و نسیم، دربانِ شماست
در لشکر تو قحطیِ ایمان شده بود
دین دادن و زر گرفتن آسان شده بود
با دیدن تو به اشتباه افتادند
آنها که سوی فرات راه افتادند
آه کوفه چقدر تاریک است
ماه دیگر کنار چاه نرفت
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
سجادۀ خویش را که وا میکردی
تا آخر شب خدا خدا میکردی
یک لحظه شدیم خیره تا در چشمت
دیدیم تمام درد را در چشمت
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
لحظهٔ سخت امتحان شده بود
چقَدَر خوب امتحان دادی
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود