کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را
کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را
نبود غیر حرامی، به هرطرف نگریست
ولی خروش برآورد: «یاری آیا نیست؟»
ماه محرم است و دلم باغ پرپر است
در چشم من، دوباره غمی سایهگستر است
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت