پشت سر مسافر ما گریه میکند
شهری که بر رسول خدا گریه میکند
هر نسیمی خسته از کویت خبر میآورد
چشم تر میآورد، خونِ جگر میآورد
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
نشاط انگیز نامت مینوازد روح عطشان را
تو مثل چشمهای! نوشیده و جوشیده انسان را