گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما