مشعلی در دست آمد راه را پیدا کند
قطره میآمد که خود را بخشی از دریا کند
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
لالۀ سرخی و از خون خودت، تر شدهای
بیسبب نیست که اینگونه معطر شدهای
چه خوب، مرگ خریدار زندگانی توست
حیات طیبه تصویر نوجوانی توست