تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
در خاک دلی تپنده باقی ماندهست
یک غنچۀ غرق خنده باقی ماندهست
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود