علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم