با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
چه آتشیست که در حرف حرف آب نشسته
که روضه خوانده که بر گونهها گلاب نشسته؟
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام