ایران! پر از آیینه و لبخند بمانی
همسایۀ خورشید چو «الوند» بمانی
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند