بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
آیینه، اشکِ کودکان؛ قرآن، علیاصغر
ای مشک! در سینه نمیگنجد دلم دیگر
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند