گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند