از لحظههای آخرت چیزی نمیگویم
از پیکرت از پیکرت چیزی نمیگویم
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
تاریخ عاشورا به خون تحریر خواهد شد
فردا قلمها تیغۀ شمشیر خواهد شد
دری که بین تو و دشمن است خیبر نیست
وگرنه مثل علی هیچکس دلاور نیست
حق میشود انکار و من انگار نه انگار
منصور سرِ دار و من انگار نه انگار
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود