ببین که با غم و اندوه بعد رفتن تو
میان معرکه ماییم و راه روشن تو
بگو با من که در آن روز و در آنجا چه میدیدی؟
شهید من! میان تیر و ترکشها چه میدیدی؟
سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
مگر نه اینکه همان طفل غزه طفل من است
چرا سکوت کنم سینهام پر از سخن است
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را