چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم