ای که وجود پاک تو آیینۀ زهراست
هر جا تو باشی اسم بابایت علی آنجاست
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم