هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها