در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است