فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!