وقتی که شدهست عاشق مولا، حر
ای کاش نمیشد این چنین تنها، حر
وقتی که زمین هنوز از خون دریاست
در غزه، یمن، هرات... آتش برپاست
فتنه اینبار هم از شام به راه افتادهست
کفر در هیئت اسلام به راه افتادهست
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها