سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
در این حریم هر که بیاید غریب نیست
هرکس که دلشکسته بُوَد بینصیب نیست
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری