تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم
به دریا بنگرم، دریا تو بینم
دلا غافل ز سبحانی، چه حاصل؟
مطیع نفس و شیطانی، چه حاصل؟
خدایا! داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتُم شاد از این دل
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری