تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم