یک روز شبیه ابرها گریانم
یک روز چنان شکوفهها خندانم
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند