وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران