تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی