بعید نیست غمت همچنان شهید بگیرد
بگیرد و همه جا باز بوی عید بگیرد
شهادت را به نام کوچکش هر شب صدا کردی
تو که هر روز و هر جا زندگیهایی بنا کردی
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد