رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد