آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد