شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
ای ولی عصر و امام زمان
ای سبب خلقت کون و مکان
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد