ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
کو یک نفر که یاد دلِ خستگان کند؟
یا لا اقل حکایت ما را بیان کند...
خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد
اول قدم آن است جگر داشته باشد...