گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
آنچه در سوگ تو اى پاکتر از پاک گذشت
نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب