دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند