هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟