دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟