رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
آنسو نگران، نگاه پیغمبر بود
خورشید، رسول آه پیغمبر بود