در خیالم شد مجسم عالم شیرین تو
روزگار سادۀ تو، حجرۀ رنگین تو
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين