چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
جاده در پیش بود و بیوقفه
سوی تقدیر خویش میرفتیم
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين